مرغابی کوچک پا به پای مادر شنا می کرد و تمام کارهایش را تقلید ،
گویی می دانست که در این دنیای مواج باید الگویی داشت تا جان سالم به در برد ....
ولی من از او خیلی جلوترم ، خیلی!
او مادرش را الگو گرفت و من
بهترین مادر دنیا را .
کسی که از نابینا هم رو میگرفت .
(کتاب مروارید ، آقای مهدی منصوریان)
گفت : به سلامتیه اون راننده تاکسی که توی این گرما کولر ماشینش رو برای چادری ها روشن می کنه.
گفتم : نه! به سلامتیه اون بانوی چادری که اگر کولر هم براش روشن نکنن بازم به چادرش افتخار می کنه.
يکي از پليدترين توطئههاي دشمنان اسلام در تاريخ معاصر، توطئهي کشف حجاب است. رضاخان- که با طرح کودتاي سوم اسفند 1299 و با حمايت و هدايت انگليسيها بر سر کار آمد- درصدد اجراي تز اسلامزدائي و جايگزيني ارزشهاي ليبراليستي در جامعه بود. از مهمترين جلوههاي اين طرح، پديدهي کشف حجاب بود. براي آماده ساختن زمينهي کشف حجاب، مجلس، در ششم ديماه 1307 قانون متحدالشکل نمودن البسه را تصويب کرد که بر اساس آن، پوشيدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگي، براي مردان الزامي شد. تلاشهاي رضاخان، باعث شد تا عدهاي از زنان غربزده، بهويژه زنان درباري و دولتمردان، به صورت بيحجاب يا بدحجاب، در مجامع و معابر عمومي ظاهر شوند و مردم نيز تحت تأثير اختناق و ظلم رضاخاني، حساسيت لازم را از خود نشان ندادند. در سال 1313 رضاخان عازم ترکيه شد و با مشاهدي تغييراتي که رژيم لائيک ترکيه به رهبري مصطفيكمالآتاتورک در جهت غربي کردن جامعهي مسلمان ترکيه اجرا کرده بود، تحت تأثير قرار گرفت و شديدتر از گذشته، در راستاي اسلامزدائي و بهويژه حجابزدائي گام برداشت. در بهمن 1313، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور دادند که بدون حجاب به تحصيل مشغول شوند. اقدامات رضاخان در اين جهت، واکنش و مخالفتهاي مردمي را به رهبري روحانيت باعث شد که از مهمترين آنها، ميتوان به سرکوب قيام مسجد گوهرشاد و کشتار مردم مظلوم اشاره کرد. حدود شش ماه پس از فاجعهي مسجد گوهرشاد، رضاخان با بياعتنائي به علما و مردم، در روز 17م دي 1314 در جشن فارغ التحصيلي دانشسراي مقدماتي دختران در تهران، مقرراتکشف حجاب زنان را به طور آشکار و رسمي اعلام کرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش- که بدون حجاب بودند- در اين جشن که به ابتکار علياصغر حکمت، وزير معارف و فراموسونر معروف تشکيل گرديد، شرکت و سخنراني کرد و دورهاي سياه براي زنان ايران در تاريخ آغاز گرديد.
شوراي فرهنگ عمومي كشور، سالروز قيام مردم مشهد را عليه كشف حجاب، به عنوان روز عفاف و حجاب نامگذاري كرده است. قيام مردم مشهد و واقعهي مسجد گوهرشاد در مقابله با كشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منكري است كه هنوز متأسفانه آثار شومش در كشور ريشه كن نشده است. حملهي قزاقهاي رضاخاني به مسجد گوهرشاد و مقاومت مردم مشهد نشان از پيشينهي درخشان مردم خطهي خورشيد، در مقابله با تهاجم فرهنگ غرب محسوب ميشود.
برای دیدن سند در اندازه بزرگتر روی تصویر کلیک کنید
موضوعات مرتبط: مناسبت های ویژه، دل نوشته و جملات کوتاه، تصاویر
برچسبها: روز حجاب و عفاف, پیروان زهرا, سند کشف حجاب, تصویر سند, مسجد گوهرشاد
برچسبها:
السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی
السلام علی المهدی الذی وعد الله عز وجل به الامم
آثار و فواید دعا برای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
۱ - اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرموده اند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شمادران است آن است.
۲ - این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.
۳ - اظهار محبت قلبی است.
۴ - نشانه انتظار است.
۵- زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.
۶ - مایه ناراحتی شیطان لعین است.
۷ - اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است (که اداء حق هر صاحب حقی واجب ترین امور است.)
۹ - تعظیم خداوند و دین خداوند است.
۱۰ - حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق دعا کننده دعا می کند.
۱۱ - شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.
۱۲ - شفاعت پیامبر ان شاء الله شامل حال او می شود.
۱۳ - این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت اوست.
۱۴ - مایه استجابت دعا می شود.
۱۵ - اداء اجر رسالت است.
۱۶ - مایه دفع بلاست.
۱۷ - سبب وسعت روزی است ان شاء الله.
۱۸ - باعث آمرزش گناهان می شود.
۱۹ - دعا کننده مشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب می شود.
۲۰ - در زمان ظهور آن حضرت به دنیا رجعت می کند.
۲۱ - از برادران پیامبر صلی الله علیه و آله خواهد بود.
۲۲ - فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان علیه السلام زودتر واقع خواهد شد.
۲۳ - سبب پیروزی از پیغمبر و امامان - صلوات الله علیهم اجمعین - می شود.
۲۴ - وفای به عهد و پیمان الهی است.
۲۵ - آثار نیکی به والدین برای دعا کننده فرج حاصل می گردد.
۲۶- فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود.
۲۷ - سبب زیاد شدن اشراف نور امام علیه السلام در دل او می گردد.
۲۸ - دعا برای فرج موجب طولانی شدن عمرش خواهد شد ان شاء الله.
۲۹ - موفق به تعاون در کارهای نیک و تقوا می شود.
۳۰ - به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند توفیق می یابد.
۳۱ - هدایت می شود به نور قرآن مجید.
۳۲ - نزد اصحاب اعراف معروف می گردد.
۳۳ - به ثواب طلب علم نائل می شود ان شاء الله.
۳۴ - از عقوبت های اخروی ان شاء الله در امان می ماند.
۳۵ - در هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود.
۳۶ - این دعای برای فرج، اجابت دعوت خدا و رسول صلی الله علیه و آله است.
۳۷ - با امیرالمومنین علیه السلام محشور و در درجه آن حضرت خواهد بود.
۳۸ - محبوب ترین افراد نزد خداوند می گردد.
۳۹ - عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد پیامبر صلی الله علیه و آله می شود.
۴۰ - ان شاء الله از اهل بهشت خواهد بود.
۴۱ - دعای پیامبر صلی الله علیه و آله شامل حالش می گردد.
۴۲ - کردارهای بد او به کردارهای خوب تبدیل می شود.
۴۳ - خداوند در عبادت او را تایید فرماید.
۴۴ - ان شاء الله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود.
۴۵ - ثواب کمک به مظلوم را دارد.
۴۶ - ثواب احترام به بزرگتر و تواضع نسبت به او را دارد.
۴۷ - پاداش خونخواهی حضرت سیدالشهداء علیه السلام را دارد.
۴۸ - شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار علیهم السلام را می یابد.
۴۹ - نور او برای دیگران نیز [در روز قیامت] درخشان می گردد.
۵۰ - هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت می کند.
۵۱ - دعای امیرالمومنین علیه السلام روز قیامت شاملش می شود.
۵۲ - بی حساب داخل بهشت می شود.
۵۳ - از تشنگی قیامت در امان می ماند.
۵۴ - در بهشت جاودان خواهد بود.
۵۵ - مایه خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل اوست.
۵۶ - روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد.
۵۷ - خداوند عز و جل از خدمتکاران بهشت نصیبش می فرماید.
۵۸ - در سایه گسترده خداوند قرار می گیرد و رحمت بر او نازل می شود مادامی که مشغول آن دعا باشد.
۵۹ - پاداش نصیحت مومن را دارد.
۶۰ - مجلسی که در آن برای حضرت قائم - عجل الله تعالی فرجه - دعا شود، محل حضور فرشتگان گردد.
۶۱ - دعا کننده مورد مباهات خداوند قرار می گیرد.
۶۲- فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.
۶۳ - از نیکان مردم محسوب می گردد.
۶۴ - این دعا اطاعت از اولیای امر است که خداوند اطاعتشان را واجب کرده است.
۶۵ - مایه خرسندی خدای عز و جل می شود.
۶۶ - مایه خشنودی پیامبر می گردد.
۶۷ - این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.
۶۸ - دعاگوی فرج حضرتش از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت دهد ان شاء الله تعالی.
۶۹ - حساب او آسان می گردد.
۷۰ - این دعا برای او در عالم برزخ انیس و مونس مهربانی خواهد بود.
۷۱ - بهترین اعمال است.
۷۲ - باعث دوری غم ها می شود.
۷۳ - دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور است.
۷۴ - فرشتگان درباره دعا کننده دعا می کنند.
۷۵ - دعای حضرت سیدالساجدین علیه السلام - که نکات و فواید متعددی دارد - شامل حالش می شود.
۷۶ - این دعا تمسک به ثقلین (کتاب و عترت) است.
۷۷ - چنگ زدن به ریسمان الهی است.
۷۸ - سبب کامل شدن ایمان است.
۷۹ - مانند ثواب همه بندگان به او می رسد.
۸۰ - این دعا برای فرج از تعظیم شعائر خداوند است.
۸۱ - گوینده این دعا ثواب کسی را دارد که با پیامبر صلی الله علیه و آله شهید شده باشد.
۸۲- ثواب کسی دارد که در زیر پرچم حضرت قائم شهید شده باشد.
۸۳ - ثواب احسان به حضرت صاحب الزمان علیه السلام را دارد.
۸۴ - دعا ثواب گرامی داشتن عالم را دارد.
۸۵ - پاداش گرامی داشتن شخص کریم را دارد.
۸۶ - دعا کننده در میان گروه ائمه اطهار علیهم السلام محشور می شود.
۸۷ - درجات او در بهشت بالا می رود.
۸۸ - از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماند.
۸۹ - در روز قیامت به بالاترین درجات شهدا نائل می گردد.
۹۰ - به شفاعت حضرت زهرا سلام الله علیها رستگار می گردد.
برچسبها:
توصیه های رهبر انقلاب برای حضور در ماه ضیافت الهی
مقام معظم رهبري درباره بهره برداري از ماه مبارک رمضان مي فرمايند: «در ماه رمضان در حد توان خودمان بايد مراقبت کنيم، رفتار خودمان را تصحيح کنيم... اين تصحيح در چه جهتى باشد؟ در جهت تقوا. خداوند در آيه شريفه روزه مي فرمايد: «لعلکم تتقون»؛ روزه براى تقواست ......... غالبا وقتى گفته مي شود تقوا، پرهيزگارى، ذهن انسان مي رود به رعايت ظواهر شرع و محرمات و واجباتى که دم دست ماست ..... البته اين ها مهم است، همه اش مهم است؛ ليکن تقوا ابعاد ديگرى هم دارد که غالبا ما از اين ها غفلت مي کنيم. در دعاى شريف مکارم الاخلاق يک فقره اى در توضيح اين ابعاد ديگر هست ..... از خداى متعال درخواست مي کند که پروردگارا! مرا با زيور صالحان زيور بده و با لباس پرهيزگاران ملبس کن.
خوب، اين لباس پرهيزگاران چيست؟ آن وقت اين شرح جالب است: «فى بسط العدل»؛ لباس پرهيزگاران در گستردن عدالت، «و کظم الغيظ» در فرو بردن خشم، «و اطفاء النائرة» در فرو نشاندن آتش، آتش هايى که بين افراد جامعه برمى افروزند. اين ها تقواست. «و ضم اهل الفرقة»؛ افرادى که از شمايند، اما جدا شدند، سعى کنيد اين ها را گرد بياوريد. اين جزو موارد تقواست........ «و اصلاح ذات البين»؛ به جاى آتش افروزى، خبرچينى، اين را به جان آن انداختن، آن را در پوستين اين انداختن، اصلاح ذات البين کنند؛ بين برادران مؤمن، برادران مسلمان، ايجاد ائتلاف کنند؛ اين ها تقواست.»
برچسبها:
گزارش/ به مناسبت سالگرد ربوده شدن حاج احمد متوسليان و يارانش
احمد متوسليان قبل از اعزام به لبنان در جمع رزمندگان اسلام گفت: "ما با اسرائيل وارد جنگ خواهيم شد، هر کس مرد اين راه است، بسمالله؛ هر کس نيست خداحافظ ... "

واضح است که وقتی در منطقهای جنگ در گرفته است، وقوع حوادثی نظیر گروگانگیری و ربایش طبیعی است و از این منظر میتوان گفت که اسارت حاج احمد متوسلیان از قبل قابل پیشبینی بود.

شهيد حاج ابراهیم همت و نیروهای دیگری که همراه متوسلیان در لبنان بودند حدود 24 ساعت بعد متوجه میشوند این چهار نفر گم شدهاند.
پس از گذشت ساعتی از جدا شدن متوسلیان و سه نفر دیگر از سایر نیروها، نیروهای ایرانی از طریق بیسیم از بعلبک و بیروت، سراغ آنها را میگیرند و جواب مشخصی دریافت نمیکنند.

فردای آن روز اتومبیل گارد حفاظت که اين 4 نفر را در زمان ربایش، همراهی میکرده به نیروهای ایران اطلاع میدهد که متوسلیان و همراهانش را ربودهاند.
فالانژها در این 24 ساعت هر اقدامی را که میخواستند انجام داده بودند.
ضمن این که در محل دستگيري این چهار نفر دژبانی ثابتی نبوده، یعنی همان روز یک پست ایست بازرسی ایجاد و هر کسی شیعه بوده دستگیر میکردند و میکشتند.

در آن زمان، هیچ کشور عربی وارد جنگ با اسرائیل نشد و تنها ایران بود که نیروهایش را به لبنان برد.
تیپ 58 ذوالفقار از ارتش و تیپ 27 حضرت رسول (ص) از سپاه به سوریه فرستاده شدند تا برای نجات شیعیان لبنان از این منطقه وارد جنگ با اسرائیل شوند.
اما معلوم شد از طریق سوریه امکان عمل وجود ندارد. چون سوریه در آن زمان آمادگی درگیری مستقیم را نشان نمیداد.

شهید صیاد شیرازی در خاطراتش تعریف میکند روزی که فرماندهان سپاه و ارتش خدمت امام خميني(ره) آمدند و قضیه را توضیح دادند، امام گفت: "همه شما را گول زدهاند؛ سریع تمام نیروها را بر گردانید که یک قطره خون اگر از دماغ کسی بیاید شما مسئولید، جبههای از تهران تا لبنان جلوی شما باز کردهاند آیا میتوانید آن را پر از نیرو کنید؟ "
آنجا بود که مسئولان تازه فهمیدند چه اشتباهی کردهاند.
بعد از آزادی خرمشهر که برخی از کشورهای عربی پیشنهاد آتش بس (نه صلح) آن هم به صورت شفاهی به ایران میدادند، صدام در یک سخنرانی میگوید وقتی ایرانیها خرمشهر را از ما گرفتند من چنان احساس خطر کردم که به گارد ریاست جمهوری دستور دادم در اطراف بغداد دیوار دفاعی تشکیل بدهند.
این نشانه وحشت دشمن است. آنها برای نجات صدام دنبال زمان بودند و بحث آتش بس را پیش آوردند که ایران قبول نکرد و گفت: یا صلح یا ادامه جنگ.
بعد از آزادی خرمشهر وقتی ما نیروهایمان را به لبنان بردیم در عملیات رمضان که حدود یک و نیم ماه طول میکشد تمام کشورهای غربی بالاترین میزان کمک تسلیحاتی را به عراق کردند و حتی شوروی، تانکهای مدرن " تی 72 " که ضد موشک است را در این مقطع به عراق داد.

در همین مقطع، کارشناسان بلژیکی و اسرائیلی آمدند و زمین شلمچه را مسلح کردند. کانالها و سیم خاردارها همه در مقطعی که ما درگیر لبنان بودیم ساخته شد و برای همین ما در عملیات رمضان شکست خوردیم.
این شکست طرح مشترک اسرائیل و عراق برای منحرف کردن نيروهاي ما بود.
مواضع مسئولان نيز درباره ربوده شدن حاج احمد متوسليان و يارانش بسیار عادی بود. به این صورت که وزارت خارجه نامه اعتراضیهای ارسال کرد.
در آن دوره تکلیف لبنان معلوم نبود و مشخص نبود با چه کسی طرف هستیم.
گروه فالانژیستها مزدور اسرائیل بودند. وضعیت آن دوره مثل این است که چند نفر از رزمندههای ما را ارتش عراق در جنگ اسیر کرده باشد و ما بخواهیم نامه نگاری کنیم که اسرای ما را آزاد کنند.

ما در آن زمان، درگیر جنگ بودیم و از سوی دیگر فالانژها و حتی اسرائیل تأکید داشتند این سؤال را برجسته کنند که ایران در لبنان چه کار میکند؟
اما بعدها در سطح سازمان ملل پیگیریهایی انجام شد، بهویژه به واسطه گروگانهای غربی که در لبنان اسیر بودند.
غرب از ایران میخواست که برای آزادی این گروگانها وساطت کند. ایران هم همیشه میگفت گروگانهای ما در این معامله چه میشوند؟
آنها وعده پیگیری میدادند تا در نهایت "خاویر پرز دکوئیار"، دبیر کل وقت سازمان ملل، نامه تسلیتی به ایران نوشت و از طرف سازمان ملل اعلام کرد که این چهار نفر کشته شدهاند.

حتی کنگره آمریکا هم چنین کاری را انجام داد. یعنی در همان زمان منابع دیپلماتیک ما از کنگره آمریکا خواستند در قبال درخواست نمایندگان آمریکا از ایران برای پیگیری آزادی گروگانهایشان، آنها هم وضعیت اسرای ما را روشن کنند.
آنها قول همکاری دادند و گروگانهایشان هم آزاد شدند. اما تنها جواب کنگره آمریکا نامه تأسف آمیزی بود که ضمن آن گفتند ما وضعیت گروگانهایتان را پیگیری کردهایم و آنها کشته شدهاند.
ما با دشمنان مکار و شیادی طرف هستیم. فالانژها و اسرائیلیها شیادانی هستند که به هیچ حرفشان نمیتوان اطمینان کرد. به نحوی که اظهارات آنها در طول 30 سال گذشته همه ضد و نقیض بوده است.

اما از طرف دیگر نظام پیگیر وضعیت این چهار دیپلمات بوده و برای روشن شدن تکلیف آنان کارهای مهمی انجام داده است.
دورههایی بوده که گروگانهای ارزشمندی از دشمن، در بند لبنانیها بودهاند و ایران برای آزادی آنها واسطه میشده است.
اگر قرار بود متوسلیان در دست لبنانيها باشد قطعاً او را تحویل میدادند تا به نتایج بهتری در این معاملات برسند. چون از لحاظ امنیتی، حاج احمد نسبت به گروگانهای آنها از لحاظ اطلاعاتی اهمیت کمتری داشته و منطقی نیست که او را نگه دارند اما هزینههای بالایی در این گروگانگیریها بپردازند.
حتی در قضیه مک فارلین یک پای معامله همیشه چهار گروگان ایرانی بودهاند که این اخبار تاکنون مطرح نشده است. غربیها به دنبال آزادی جاسوس خودشان بودند و ایران، شرط آن را مشخص شدن وضع گروگانهایش اعلام میکرد.
حتی در قضیه مک فارلین یک پای معامله همیشه چهار گروگان ایرانی بودهاند که این اخبار تا کنون مطرح نشده است. غربیها به دنبال آزادی جاسوس خودشان بودند و ایران، شرط آن را مشخص شدن وضع گروگانهایش اعلام میکرد. یعنی افتضاح مک فارلین و آن همه هزینهای که برای آن پرداخت کردند به اندازه کافی اهمیت داشت که اگر امکان معاوضه دیپلماتهای ایرانی بود این کار را بکنند تا آن افتضاحات پیش نیاید.
انتهای پيام/
برچسبها:
![]() |
گفتم ميشنوي چه آهنگ حزيني دارد ؟ گفت: آري اين صداي ... است كه ميخواند. گفتم: نه, نه خوب گوش كن من صداي قافله را ميگويم قافله دو كوهه كه دارد دور ميشود... |
برچسبها:
«به پهلوى شكسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم كه، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعایت كنید.» (شهید حمید رستمى) ....
برچسبها:
راهکارهای ساده برای خوش اخلاق بودن
براي اين كه شخص خوش اخلاق باشيد، موارد زير را رعايت كنيد:
۱- كمتر راجع به مشكلات گذشته تان فكر كنيد،
۲- كم توقع باشيد،
۳- در هر پيشامد بدي احتمال اين كه خير دنيا يا آخرت شما در آن باشد را فراموش نكنيد،
۴- به خدا توكل داشته باشيد،
۵- در كارها خيلي خود را خسته نكنيد،
۶- از خواب و خوراك به اندازه كافي استفاده كنيد
۷- ورزش كنيد، حتي اگر نيم ساعت در روز به صورت نرمش باشد
۸- برنامه اي براي تفريح تنظيم كنيد (سعي كنيد تفريحتان در فضاي سبز باشد)،
۹- به هيچ وجه در ذهن خود مشكلات كوچك را بزرگ كنيد،
۱۰- عطر استفاده كنيد و از غذاهاي خوش بو بيشتر استفاده نماييد.
برچسبها:
به مناسبت ایام تولد و شهادت شهیده ناهید فاتحی
به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ، رجانیوز نوشت: کار زیادی از او نخواسته بودند، گفتند به خمینی توهین کن تا آزادت کنیم؛ همین! اما همین چیز کوچک برای او خیلی بزرگ بود. آنقدر بزرگ که حاضر شد بخاطرش ماهها اسارت بکشد، با سر تراشیده در روستاها چرخانده شود. ناخنهایش را بکشند و بعد از کلی شکنجههای دیگر زنده بگورش کنند. برای دختر هفده سالهای که به بعدها سمیه کردستان معروف شد، تحمل همه اینها آسانتر بود از توهین به امام و رهبرش.
شهیده ناهید فاتحی کرجو، همان کسی است که روایت بالا را دربارهاش خواندید. چهارم تیر سالروز تولد این شهیده بزرگوار است. او که در سال 44 متولد شد در دهم تیرماه سال 61 به شهادت رسید. به همین مناسبت بخشهایی از کتاب «فاتح شهمیز» را که حاوی خاطراتی درباره اوست در ادامه میخوانید. هشمیز نام روستایی در حومه سنندج و محل شهادت ناهید فاتحی است.
این کتاب را نشر شاهد منتشر کرده است. خواندن این کتاب علاوه بر آشنایی با صبر و رشادت این شهیده، فایده دیگر هم دارد: رو شدن بیش از پیش خوی خائنان به ملت و انقلاب.
پدر شهیده: چهار پنج ساله بود، اگر تا سر کوچه هم می رفت، محجبه بود. چادر سرش می کرد. زنبیل کوچکی داشت که دستش می گرفت.
انگار که سال هاست زن خانه است همسایه مان جلو او را می گرفت و می گفت «چادرت را به من می دهی؟» ناهید گفت: «نه،آخر برای تو بزرگ است»
یکی از همسایهها: سال 1357، تظاهرات زیادی در سنندج برگزار میشد. یک روز، در خانه مشغول به کار بودم که متوجه سر و صدای زیادی شدم. به بیرون از خانه رفتم. ناهید و مادرش در خیابان بودند و همسایهها دور و بر آنها جمع شده بودند. خیلی ترسیدم. سر و صورت ناهید زخمی و کبود شده بود و با فریاد از جنایات رژیم پهلوی و درنده خوییهای ساواک میگفت. گویا در تظاهرات او را شناسایی کرده بودند و کتک زده بودند و قصد دستگیری او را داشتند. پرسیدم: چه خبر شده ناهید؟
در حیاط پشتش را به من نشان داد و گفت: ببین این لعنتی ها با من چه کرده اند. آن قدر با باتوم و شلاق به او زده بودند که پشتش سیاه و کبود شده بود. درد زیادی داشت که نمیتوانست درست بایستد.
خواهر شهیده: روز دوشنبه بود از روزهای سرد دی ماه 1360 ناهید بیمار بود و باید دکتر میرفت. من در حال شستن رخت بودم. قرار شد او برود و من بعد از تمام شدن کارم، پیش او بروم.
درمانگاه در میدان آزادی سنندج بود. نیم ساعت بعد کارم تمام شد و به سمت درمانگاه رفتم. مطب تعطیل شده بود. دور و برم را گشتم. خبری از ناهید نبود. به خانه برگشتم. مادرم مطمئن بود که اتفاقی نیفتاده است. با اطمینان از پاکدامنی دخترش میگفت «حتماً کاری داشته است، رفته دنبال کارش، هر کجا باشد برمیگردد؛ دختر سر به هوا و بیفکری نیست». حتما موردی پیش آمده، برمی گردد.
مادر به من هم دلداری میداد. شب شد، اما او برنگشت. فردا صبح مادرم به دنبال گمشدهاش به خیابانها رفت. از همه کسانی که او را میشناختند، پرس و جو کرد. از دوستان، همکلاسیها، مغازهدارها و ... پرسید. تا اینکه چند نفر از افرادی که او را میشناختند، گفتند «ناهید را در حالی که چهار نفر او را دوره کرده بودند، دیدهاند که سوار مینیبوس شده است». مادرم، راننده مینیبوس را که آنها را سوار کرده بود پیدا کرد و از او درباره ناهید پرسید. راننده اول میترسید اما با اصرار مادرم گفت که «آنها را در یکی از روستاهای اطراف سنندج پیاده کرده است.
خواهر شهیده: مادرم، با کرایه قاطر یا با پای پیاده، روستاهای اطراف را گشت، اما او را پیدا نکرد. پس از ربوده شدن ناهید، مرتب نامههای تهدید کننده به خانه ما میانداختند، زنگ خانه را میزدند و فرار میکردند.
در آن نامهها، خانواده را تهدید کرده بودند که اگر با نیروهای سپاه و پیشمرگان انقلاب همکاری کنید، بقیه فرزندانتان را میدزدیم یا اینکه مینوشتند شبانه به خانهتان حمله میکنیم و فرزندان را جلوی چشم مادرشان خواهیم کشت. زمان سختی بود. بچهها سن زیادی نداشتند. مادرم هم باردار بود. اضطراب و نگرانی در خانه حاکم بود. مادرم همه جا را میگشت تا خبری از ناهید بگیرد.
مادر شهیده: وقتی قصد رفتن به آبادی «توریور» را داشتم، با خانواده ای آشنا شدم که سه فرزند داشتند. آن ها به من گفتند که ناهید در این جا زندانی بوده است.
ناهید را خیلی اذیت و آزار می کرده اند. صبح ها او را به طناب می بستند و در آبادی می گرداندند و اعلام می کردند او جاسوس خمینی است. من دیگر توان ایستادن نداشتم. از سلامت ناهید سوال کردم. خبری نداشتند. فقط فهمیده بودند کومله ای ها قصد داشتند او را به آبادی «حلوان» ببرند. آن ها هم برای ناهید متاثر شده و پا به پای من گریه می کردند. بعد از رفتن به آبادی توریور و حلوان فهمیدم او را از آن جا نیز منتقل کرده اند. درگیری ها در سطح استان ادامه داشت. پاسداران از اسارت ناهید خبر داشتند و آن ها هم به دنبال ناهید و دیگر اسرا می گشتند.
خواهر شهیده: موهای سر او را تراشیده و او را در روستا می گرداندند. شرط رهایی ناهید توهین به حضرت امام (ره) قرار داده بودند. اما ناهید استقامت کرده و دربرابر این خواسته ی آن ها، شهادت را بر زنده بودن و زندگی با ذلت ترجیح داده بود. مردم روستا، در آن شرایط سخت که جرات دم زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه ی این دختراعتراض کرده بود. بعد از مدتی به آن ها گفته شد، او را آزاد کرده اند. ناهید در آن زمان هفده سال داشت.
برادر شهیده: او را به شدت شکنجه کرده بودند. موهای سرش را تراشیده بودند. هیچ ناخنی در دست و پا نداشت. جای جای سرش کبود و شکسته بود. پس از شکنجه های بسیار او را زنده به گور کرده بودند. او یازده ماه اسیر بود.
مسئول بسیج خواهران سنندج: راه سنگلاخ، کوه های سر به فلک کشیده و زمخت، کوهستان سنگی سیاه و خشن، جاده ای ناامن، پیچ در پیچ رمزآلود و ترسناک و... «همشیز» انگار که آخر دنیا همین جاست. ترس وخوف بدون دلیل هم در دلت می نشیند. وای به این که اسیر باشی کمی دورتر از روستا، مدرسه ی قدیمی و خرابه، آن قدر کهنه و مخروبه که می ترسی قدم در آن بگذاری، مبادا روی سرت خراب شود.
مدرسه را به شکل زندان درآورده بودند و اسرا را در آن نگهداری می کردند. زمین خاک ندارد. همه جا سنگ است و سنگ، سرد و زمخت. ناهید را در میان سنگ ها پیدا کردند، جلو غاری که مقر کومله بود.
یکی از ساکنین قروه: پیکر ناهید را با ماشین جیب از منطقه ی کامیاران آورده بودند. خاک و سنگریزه بر کف ماشین دیده می شد.
راننده ی جیپ با قیافه ی بهت زده، مات ایستاده بود. گرچه اولین بار نبود که پیکر شهیدی از خاک دیار کردستان کشف می شد و یا پیکر شکنجه شده ای در کردستان کشف می شد و یا پیکر شکنجه شده ای در غسالخانه شست و شو داده می شد، نظیر پیکر شهیدان نادری، جمارانی و... اما مظلومیت خاص این دختر شهید با همه فرق داشت.
برادران با قیافه ی بهت زده و غم زده ایستاده بودند و زن ها ضجه کنان بر سر و سینه می کوفتند. عاشورایی شده بود.
پدر شهیده: رفتم بایگانی مدرسه، پرونده اش را بگیرم. حداقل یادگاری ای از او داشته باشم. خانه آخرتش دور از من بود. به خاطر مسایل آن روز کردستان صلاح ندیده بودند، در کردستان دفن شود، در تهران به خاک سپرده شده بود. اما متاسفانه به خاطر آتش سوزی در بایگانی آموزش و پرورش، پرونده ها سوخته بود.
پرونده ی او هم از بین رفته بود. دوست صمیمی او هم دختری به نام «شمسی» بود. گروهک ها قبل از ربوده شدن ناهید او را در خانه اش به رگبار بستند و شهید کردند. انگار آن ها طاقت دور ماندن از هم را نداشتند.
برچسبها:
میلاد امام زمان (عج)+دانلود مولودی
برچسبها: